
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۰۳
۱
در طریقت سالها در نار محنت سوختیم
تا بنور فقر شمعی در جهان افروختیم
۲
هر که لاف از عاشقی ز ددان که ابجد خوان ماست
تا بفن عشق ورزی نکته ها آموختیم
۳
جامه چاکان گرچه بودند در حقیقت پرده در
ما باستادی نگر کانها چگونه دوختیم
۴
هرکسی مالی و ملکی کرد حاصل در جهان
همت ما بین که نقد عشق او اندوختیم
۵
گرچه در بازار عشقش هرکسی چیزی خرید
مابسودای غم او خویش را بفروختیم
۶
چونکه غیرت پرده عزت ز رویش برگرفت
آتشی در کاینات افتاد و کلی سوختیم
۷
چون بدست مافتاد از وصل او گنج روان
زان اسیری وام ایام فراقش توختیم
نظرات