اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۱۴

۱

ای صبح تجلی جمالت رخ انسان

هر ذره ز مهر رخ جانبخش تو تابان

۲

جانا دو جهان ذره صفت واله و شیداست

در پرتو خورشید جمال رخ جانان

۳

سودای سر زلف و خیال رخ خوبت

کردند دل و جان مرا بی سر و سامان

۴

بنمود زمرآت جهان عکس جمالت

تا باد صبا زلف ترا کرد پریشان

۵

بودم همه دم همدم معشوق درین راه

زان دم که شدم عاشق جانان بدل و جان

۶

بینی رخ معشوق و بنوشی می وصلش

گر پا ز سر صدق نهی در ره جانان

۷

دیدم همه ذرات جهان همچو اسیری

از جام وصال تو شده بیخود و حیران

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۷۶

نظرات