
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۵۳
۱
قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظروا
از پس هر ذره تابان گشت مهر روی او
۲
فی مرایا کل عین قد راینا عینه
فافتحوا عینا کم حتی تروا ماتبتغوا
۳
یار پیشت حاضر و تو از خودی غایب ازو
با خودآ آخر چه گم کردی که میجویی بگو
۴
من شراب العشق لم یشرب کشربی شارب
کاسنا بحر فمالم تشربوا لم تعلموا
۵
ساقیا جام و سبو پرساز بهر دیگران
بحر نوشان را چه پروا با صراحی و سبو
۶
حار قلبی صار روحی والها فی حسنه
ما نظرنا غیره لما ارنا وجهه
۷
دم به دم بیند اسیری حسن او نوعی دگر
نوش بادش هر نفس جام تجلی نو به نو
تصاویر و صوت

نظرات