
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۸
۱
من که خورشید جمال تو عیان می بینم
عکس روی تو ز مرآت جهان می بینم
۲
منم آن رند که دایم ز خرابات جهان
شاهد حسن ترا جلوه کنان می بینم
۳
مهر ذاتت که ز نورش دو جهان پیدا شد
در پس پرده هر ذره نهان می بینم
۴
تا که گشتم بره عشق تو بی نام و نشان
در همه کون و مکان از تو نشان می بینم
۵
از تجلی جمال تو دلم پرنور است
پرتو روی تو از دیده جان می بینم
۶
راست ناید بصفت حسن تو گر شرح دهم
جلوه روی تو بیرون ز بیان می بینم
۷
دیده اهل نظر از رخ خوبان جهان
چون اسیری بجمالت نگران می بینم
تصاویر و صوت

نظرات