
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۵۰
۱
حرف اغیار دغا در حق یاران مشنو
آشنایان بگذار و پی بیگانه مرو
۲
ای که در مزرع روی تو دهد حاصل مهر
بینوایم بنوازم که رسد وقت درو
۳
بامیدی که بابروت مشابه گردد
ز ریاضت شده چون موی میانت مه نو
۴
پیش آنروی گل و سنبل و زلفی که ترا است
خرمن مه بجوی خوشه پروین بدو جو
۵
جز به آن مطلع انوار که دید و که شنید
که بود مهر درخشنده قرین با مه نو
۶
ترسم این دلق ملمع که تو داری اسرار
می فروشش بیکی جرعه نگیرد بگرو
نظرات