
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۷
۱
الا یا نفس قد زموالمطا یا
خدایا ده شکیبایی خدایا
۲
چو روز وصل را آمد شب هجر
الی روحی دنت ایدی المنایا
۳
به دل بار غم آمد کوه بر کوه
کما یعلوا هوادجها الثنایا
۴
ز چشمم دجلههای خون فشاندند
وناراً اضرموها فی حشایا
۵
گرم مانده است در تن نیم جانی
الاعوجوالافدیکم بقایا
۶
الاحبواعنا دل ادنای الورد
اعینونی علی بث الشکایا
۷
بنال اسرار هنگام وداع است
بنا حل النوی جل الرزایا
نظرات