عطار

عطار

بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

۱

حکیمی را یکی زر در بدل زد

حکیم اندر حق او این مثل زد

۲

که در دامت چنان آرم به مردی

که بر یک جست دَه گَردَم بگردی

۳

زهی هیبت که گردون یک اثر دید

که بر یک جست چندینی بگردید

۴

اگر صد قرن دیگر زود گردد

چو از دود‌ی‌ست هم در دود گردد

۵

جهان را گر فراز و گر فرود‌ست

گل تیره‌ست یا دود کبود‌ست

۶

فلک گر دیر گر زود است گردان

میان این گل و دود‌ست گردان

۷

بدین پُر‌قوتی که‌افلاک گردد

کجا از بهر مشتی خاک گردد

۸

چنین جرمی عظیم القدر ای دوست

نگردد از پی مشتی رگ و پوست

۹

چنین دریا به ما عاجز نگردد

ز بهر شبنمی هرگز نگردد

۱۰

مگس پنداشت کان قصاب دمساز

برای او درِ دکان کند باز

۱۱

چه می‌گویم عجب نیست از خدایی

که بهر دانه راند آسیابی

۱۲

فلک گردان ز بهر جان پاک است

نه از بهر کفی آبست و خاک است

۱۳

قدم در نه درین ره همچو مردان

که خدمت کار تو‌ست این چرخ گردان

۱۴

ولیکن روزکی چندی جهان‌دار

درین حبس زمین کردت گرفتار

۱۵

که تا چون بگذری زین حبس فانی

تمامت قدر آن گلشن بدانی

۱۶

از آن کانی که جان‌ها گوهر اوست

فلک از دیر‌گه خاک در اوست

۱۷

فلک در جنب آن کان اصل گردیست

که آن کان را فلک چون لاژوردی‌ست

۱۸

چو در فهم گهر جان می‌کنی تو

چگونه فهم آن کان می‌کنی تو

۱۹

بسی کوکب که بر چرخ برین است

صد و ده بار مهتر از زمین است

۲۰

بباید سی هزاران سال از آغاز

که تا هر یک به‌جای خود رسد باز

۲۱

اگر سنگی بیندازی از افلاک

به پانصد سال افتد بر سر خاک

۲۲

زمین در جنب این نه سقف مینا

چو خشخاشی بود بر روی دریا

۲۳

ببین تا تو ازین خشخاش چندی

سزد گر بر بروت خود بخندی

۲۴

چو خشخاشی همی‌پوشی تو از ناز

کجا یابی تو این خشخاش را باز‌؟

۲۵

تو زین خشخاش کی آگاه گردی

که سی سوراخ در خشخاش کردی

۲۶

ازین نُه چار‌طاق ِ پر ستاره

به تو نرسد مگر لختی نظاره

تصاویر و صوت

اسرارنامه عطار نیشابوری به تصحیح سید صادق گوهرین - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۱۲۹

نظرات

user_image
مختاری
۱۳۹۶/۰۸/۰۷ - ۱۳:۵۷:۵۸
1_زمین در جنب این نه طاق خضراصحیح تر است2_تو خود را بین کزین خشخاش چندی صحیح تر است
user_image
کریم زمانی
۱۳۹۶/۰۹/۲۷ - ۰۰:۴۹:۵۲
زمین در جنب این هفت طاق مینا؛ درست است به استناد ثم استوی الی السّماء فسوّاهن سبع السّوات
user_image
کریم زمانی
۱۳۹۶/۰۹/۲۷ - ۰۰:۵۴:۳۵
زمین در جنب این هفت طاق مینا؛ درست است، به استناد آیه 29 سوره بقره: ثم استوی الی السّماء فسوّاهن سبع السّوات
user_image
رضا
۱۳۹۶/۱۰/۱۳ - ۰۴:۴۳:۴۴
جهان در زیر این نه طاق مینا چوخشخاشی بود در قعر دریاتو خود بنگر کزین خشخاش چندی سزد گربر بروت خود بخندی
user_image
amir.v
۱۳۹۷/۰۹/۲۸ - ۲۳:۵۹:۲۶
جهان در جو این افلاک مینا چو خشخاشی بود بروی دریا تو خود بنگر کز این خشخاش چندی سزد تا بر غرور خود بخندی
user_image
محمد
۱۳۹۷/۱۰/۰۸ - ۱۳:۰۱:۰۵
سلامبه نظر می رسد که بیت هشتم به صورت زیر صحیح باشد.چنین جرمی عظیم القدر ای دوستنگردد از پی مشتی رگ و پوست
user_image
نامدار
۱۳۹۸/۰۶/۰۳ - ۱۰:۱۲:۳۰
عظیم القدر ای دوستو شبنمی. لطفا اصلاح بفرمایید
user_image
نامدار
۱۳۹۸/۰۶/۰۴ - ۱۵:۱۹:۱۴
همچنین مصرعچه می‌گویم عجب نیست از خدایی اشکال وزن داردشاید اینطور باشد:چه می‌گویم عجب نی از خداییمفاعیلن مفاعیلن فعولن
user_image
نیکزاد
۱۳۹۹/۰۲/۰۴ - ۲۳:۴۸:۵۶
بروت = سبیل
user_image
ارس آرامی
۱۳۹۹/۰۸/۰۳ - ۰۶:۲۵:۲۴
درود دوستان همان|چنین جرمی عظیم القداری دوست| صحیح است.
user_image
تفکر
۱۳۹۹/۱۰/۲۶ - ۰۱:۲۴:۵۴
به نظر می رسد که در این جا منظور «شبنم» بوده است که به صورت جدا گانه نوشته شده «شب نمی» که معنی را عوض می کند و می بایستی «شبنمی» باشد.
user_image
تفکر
۱۳۹۹/۱۰/۲۶ - ۰۱:۳۴:۰۳
چنین دریا بما عاجز نگرددز بهر شب نمی هرگز نگردد
user_image
اسماعیل شریفی
۱۴۰۰/۰۲/۰۳ - ۲۳:۰۶:۱۶
با سلامتقاضا دارم دوبیت اول را برایم ترجمه و توضیح دهند.با تشکر
user_image
۱۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۲ - ۱۹:۲۳:۵۲
زمین در جنب این نه تاق خضرا  چو خشخاشی بود بر روی دریا    ، صحیح تر  است زیرا در کلمات خضرا و خشخاش همچنین کلمات ابیات دیگر حرف خ به حالت آرایه واج آرایی که همان صنعت بدیعی ترنم حروف یا نغمه حروف است وجود دارد و به زیبایی این بیت و ابیات دیگر می افزاید
user_image
۱۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۲ - ۱۹:۲۷:۱۳
در بیت ۲۲ ... نه تاق خضرا   کلمه تاق فارسی است و با حرف ت و به شکل  تاق. صحیح است
user_image
۱۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۲ - ۱۹:۳۷:۴۹
ببین تا توازین خشخاش چندی سزد گر بر بروت خود بخندی واج آرایی در حرف خ و ن دارد  ضمنا نه تاق صحیح است و اشاره به نه فلک و نه مدار نجومی قدیم است که با اندکی تغییر همان  ۹ مدار سیاره منظومه شمسی کنونی است و چنانچه آن را هفت بخوانیم اختلال و سکته در وزن شعر به وجود می آید بنابراین نه تاق صحیح است
user_image
۱۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۲ - ۲۰:۰۸:۵۲
درباره معنی دو بیت اول  حکیمی را یکی زر در بدل زد حکیم اندر حق او این مثل زد  یعنی فردی به حکیمی طلا (زر) هدیه داد و او هم این پند مانند طلا را با ذکر مثال گفت(آن امثال(مثال ها) در ابیات بعد است که درباره جهان و آسمان ها و غیره است )  (بَدَل ٍزد در اینجا یعنی هیچ را به طلا تبدیل‌ کرد یعنی هدیه داد) که در دامت چنان آرم بمَردی که بر یک جست ده گردم بگردی یعنی من ( شاعر این ابیات ) چنان با مَردی و درستی و صداقت پند [ آن حکیم را ] برای تو می گویم  که تو بلافاصله (یک جَست )به پاداش این گفته و شعرم با جست و خیز (یک جَست ) و شادی و احترام به دور من بگردی و مرا عزیز کنی .
user_image
۱۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۲ - ۲۰:۲۳:۵۵
چنین جرمی عظیم القدر ، ای دوست نگردد از پی مشتی رگ و پوست  صحیح است و معنی بیت این است که ای دوست چنین جِرم و جسم عظیم القدر و گران بهائی ( اجرام و کرات آسمانی و افلاک ) نتیجه و خلق چند رگ و پوست کم ارزش انسان نیستند و [ پدید آورنده ای دیگر دارند ]
user_image
داراب لایقی
۱۴۰۳/۰۱/۱۳ - ۱۱:۱۵:۵۳
زمین در گرد این افلاک مینا چو خشخشاسیت روی اب دریا براین خشخاش بنگر تا که چندی سزد گر بر غرور خود بخندی دکتر سیدرضا میرفندرسکی