
عطار
غزل شمارهٔ ۱۴۷
۱
صبح دم زد ساقیا هین الصبوح
خفتگان را در قدح کن قوت روح
۲
در قدح ریز آب خضر از جام جم
باز نتوان گشت ازین در بی فتوح
۳
توبه بشکن تا درست آیی ز کار
چند گویی توبهای دارم نصوح
۴
مطربا قولی بگو از راهوی
راه راه راهوی است اندر صبوح
۵
دل ز مستی قول کس مینشنود
زانکه بشنوده است قول بوالفتوح
۶
چون سرانجام تو طوفان بلاست
عمر تو چه یک نفس چه عمر نوح
۷
گر ز عطار این سخن مینشنوی
بشنو از مرغ سحر صور صلوح
تصاویر و صوت

نظرات