
عطار
غزل شمارهٔ ۲۶
۱
آن نه روی است ماه دو هفته است
وان نه قد است سرو برفته است
۲
پیش ماه دو هفتهٔ رخ تو
ماه و خورشید طفل یک هفته است
۳
ذرهای عشق آفتاب رخش
همه دلها به جان پذیرفته است
۴
نرگس اوست ای عجب بیمار
دل عشاق درد بگرفته است
۵
هر کجا صف کشیده مژه او
فتنه بیدار و عافیت خفته است
۶
از دهانش که هست معدومی
نیست عالم تهی پر آشفته است
۷
به دهانش خوش آمد است محال
هر که حرفی از آن دهان گفته است
۸
در دهانش که هست سی و دو در
در پس یک عقیق ناسفته است
۹
مینبینی دهانش اگر بینی
کاشکار است آنکه بنهفته است
۱۰
تا درافشان شد از دهانش فرید
بر سر طاق عالمش جفته است
تصاویر و صوت


نظرات
مریم