عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۲۱

۱

آن را که ز وصل او خبر بود

هر روز قیامتی دگر بود

۲

چه جای قیامت است کاینجا

این شور از آن عظیم‌تر بود

۳

زیرا که قیامت قوی را

در حد وجود پا و سر بود

۴

وین شور چو پا و سر ندارد

هرگز نتواندش گذر بود

۵

چون نیست نهایت ره عشق

زین ره نه نشان و نه اثر بود

۶

هر کس که ازین رهت خبر داد

می‌دان به یقین که بی خبر بود

۷

زین راه چو یک قدم نشان نیست

چه لایق هر قدم شمر بود

۸

راهی است که هر که یک قدم زد

شد محو اگر چه نامور بود

۹

چندان که به غور ره نگه کرد

نه راهرو و نه راهبر بود

۱۰

القصه کسی که پیشتر رفت

سرگشتهٔ راه بیشتر بود

۱۱

بر گام نخست بود مانده

آنکو همه عمر در سفر بود

۱۲

وانکس که بیافت سر این راه

شد کور اگرچه دیده‌ور بود

۱۳

کین راز کسی شنید و دانست

کز دیده و گوش کور و کر بود

۱۴

مانند فرید اندرین راه

پر دل شد اگرچه بی جگر بود

۱۵

عطار که بود مرد این راه

زان جملهٔ عمر نوحه‌گر بود

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۷
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۲۹
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۳۸
دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۴۸

نظرات