عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۳۴۴

۱

هرچه در هر دو جهان جانان نمود

تو یقین می‌دان که آن از جان نمود

۲

هست جانت را دری اما دو روی

دوست از دو روی او دو جهان نمود

۳

کرد از یک روی دنیا آشکار

وز دگر روی آخرت پنهان نمود

۴

آخرت آن روی و دنیا این دگر

ای عجب یک چیز این و آن نمود

۵

هر دو عالم نیست بیرون زین دو روی

هرچه آن دشوار یا آسان نمود

۶

در میان این دو دربند عظیم

چون نگه کردم یکی ایوان نمود

۷

یک درش دنیا و دیگر آخرت

بلکه دو کونش چو دو دوران نمود

۸

باز پرسیدم ز دل کان قصر چیست

گفت خلوت‌خانهٔ جانان نمود

۹

گفتم آخر قصر سلطان جان ماست

جان نمود این قصر یا سلطان نمود

۱۰

گفت دایم بر تو سلطان است جان

بارگاه خویش در جان زان نمود

۱۱

پرتو او بی‌نهایت اوفتاد

لاجرم بی‌حد و بی‌پایان نمود

۱۲

تا ابد گر پیش گیری راه جان

ذره‌ای نتوانی از پیشان نمود

۱۳

پرتوی کان دور بود آن کفر بود

وانکه آن نزدیک بود ایمان نمود

۱۴

چند گویم این جهان و آن جهان

از دو روی جان همی‌نتوان نمود

۱۵

گرد جان در گرد چون مردان بسی

تا توانی عشق را برهان نمود

۱۶

در جهان جان بسی سرگشته‌اند

کمترین یک چرخ سرگردان نمود

۱۷

می‌رو و یک دم میاسا از روش

کاین سفر در روح جاویدان نمود

۱۸

گر تورا افتاد یک ساعت درنگ

صد درنگ از عالم هجران نمود

۱۹

همچو گویی گشت سرگردان مدام

هر‌که خود را مرد این میدان نمود

۲۰

خود در این میدان فرو شد هر که رفت

وانکه یک‌دم ماند هم حیران نمود

۲۱

تا ابد در درد این، عطار را

ذره ذره کلبهٔ احزان نمود

تصاویر و صوت

دیوان عطار به اهتمام و تصحیح تقی تفضلی - فرید الدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۶۸
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۳۴۳
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۳۵۳

نظرات

user_image
محسن جهان
۱۴۰۱/۰۷/۲۷ - ۰۴:۴۵:۴۷
تفسیر بیت ۱۹ فوق: مرد این میدان هستی کسی است که همانند گوی بدون سر و پا باشد.  خداوند همواره سعی دارد که آفریننده خود را به هر جهت که صلاح است راهنمایی کند. و این انسان است که با دست و پا و عقل ذهنی خود مانع تراشی می‌کند. لذا مردان خدا کسانی هستند که فی نفسه تسلیم کامل مشیّت الهی بوده و با خضوع و خشوع فرمانبردار محض الله هستند.