عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۵۲۱

۱

چه سازم که سوی تو راهی ندارم

کجایی که جز تو پناهی ندارم

۲

چگونه کشم بار هجرت چو کوهی

که من طاقت برگ کاهی ندارم

۳

وصال تو یکدم به دستم نیاید

که سرمایه و دستگاهی ندارم

۴

مریز آب روی من آخر که من خود

به نزدیک کس آب و جاهی ندارم

۵

مگردان ز من روی و با راهم آور

که جز عشق رویی و راهی ندارم

۶

چرا دست آلایی آخر به خونم

که شاهی نیم من سپاهی ندارم

۷

مکش ماه رویا من بی گنه را

که جز عشق رویت گناهی ندارم

۸

مرا عفو کن زانکه نزدیک تو من

به جز عفو تو عذرخواهی ندارم

۹

به رویم نگه کن که بر درد عشقت

به جز اشک خونین گواهی ندارم

۱۰

ز عطار و از شیوهٔ او بگشتم

که جز شیوهٔ چون تو ماهی ندارم

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۴۵۰

نظرات