عطار

عطار

(۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد

۱

بدام افتاد روباهی سحرگاه

بروبه بازی اندیشید در راه

۲

که گر صیّاد بیند همچنینم

دهد حالی بگازر پوستینم

۳

پس آنگه مرده کرد او خویشتن را

ز بیم جان فرو افکند تن را

۴

چو صیّاد آمد او را مرده پنداشت

نمی‌یارست روبه را کم انگاشت

۵

ز بُن ببرید حالی گوش او لیک

که گوش او بکار آید مرا نیک

۶

بدل روباه گفتا ترکِ غم گیر

چو زنده ماندهٔ یک گوشه کم گیر

۷

یکی دیگر بیامد گفت این دم

زبان او بکار آید مرا هم

۸

زبانش را برید آن مرد ناگاه

نکرد از بیمِ جان یک ناله روباه

۹

دگر کس گفت ما را از همه چیز

بکار آید همی دندانِ او نیز

۱۰

نزد دم تا که آهن درفکندند

بسختی چند دندانش بکندند

۱۱

بدل روباه گفتا گر بمانم

نه دندان باش ونه گوش و زبانم

۱۲

دگر کس آمد و گفت اختیارست

دل روبه که رنجی را بکارست

۱۳

چو نام دل شنید از دور روباه

جهان برچشمِ او شد تیره آنگاه

۱۴

بدل می‌گفت با دل نیست بازی

کنون باید بکارم حیله سازی

۱۵

بگفت این و بصد دستان و تزویر

بجَست از دام همچون از کمان تیر

۱۶

حدیث دل حدیثی بس شگفتست

که دو عالم حدیثش درگرفتست

۱۷

روا داری که در خونم نشانی؟

حدیث دل مگو دیگر تو دانی

۱۸

چو دل خون شد بگو از دل چه گویم

ز دل با مردم غافل چه گویم

۱۹

دلم آنجا که معشوقست آنجاست

من آنجا کی رسم این کی شود راست

۲۰

دل من گُم شد از من ناپدیدار

نه من از دل نه دل از من خبردار

۲۱

چو دائم از دل خود بی‌نشانم

نشانی کی بود ازدلستانم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
دکتر مجتبی گلی سما مشهد
۱۳۹۸/۰۸/۱۲ - ۱۱:۳۵:۲۱
شبیه داستان کفشگر در کتاب سندبادنامه از ظهیر الدین سمرقندیدرود بر عطار عزیز روحش قرین آرامش بادDeargoli@gmail.com
user_image
دکتر محسن قصرانی
۱۳۹۹/۰۶/۳۱ - ۱۷:۵۷:۱۰
گازر :همان پوستین گوسفندان است که سیاه و سفید است در اینجا کسی که پوست حیوانات را می کند و میفروشد مجاز گرفته شده استنمی یارست به معنی نمی توانست استاین داستان مفهومی عارفانه از جایگاه دل را که جایگاه معرفت الهی است در خود می پرورد تا به نتیجه اهمیت دل برسد
user_image
نجمه برناس
۱۴۰۱/۱۲/۱۳ - ۱۲:۰۹:۱۶
آهن مجازا انبر است چون از جنس آهن بوده است جنس شی را می گوید بجای اسم خود شی به صد دستان : با حیله بسیار  حدیث دل : حرف و سخن درباره دل  که دو عالم حدیثی در گرفته است : یعنی دل آنقدر جایگاه بالایی دارد که در هر دو جهان درباره آن حرف می‌زنند  چون دل جایگاه معرفت و شناخت خداوند تبارک و تعالی است
user_image
Sajad Ti
۱۴۰۲/۰۱/۲۹ - ۰۹:۴۶:۴۷
ک همه چیز وجود ما دل است  و گران بهایی و ارزش دل ب این سبب است ک جایگاه خداوند است (شعر عرفانی است)شمای کلی شعر نتیجه :ب هوش باشید ک دل ب غارت دیگران در نیاید و پناه گاه هوش و دنیا طلبی نگردد