عطار

عطار

(۲) حکایت آن بزرگ با خواجه علی طوسی

۱

بزرگی هم نکودل هم نکو عقل

ز خواجه بوعلی طوسی کند نقل

۲

که این ساعت تو در عین بلائی

که از سر تا قدم جمله فنائی

۳

همه پشتی همه رو گرد در راه

همه رؤیت همه دیده شو آنگاه

۴

همه دیده همه دل شو بیکبار

که تا آگه شوی زین رمز بسیار

۵

اگر تو جملهٔ دل درد گردی

همه درمان شوی و مرد گردی

۶

اگر تو درد خواهی تا بدانی

ترا مرگست روی ای زندگانی

۷

ولی میدان که عین درد آنست

که هرگز در دو عالم کس ندانست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
میثم رییسیان
۱۳۹۸/۰۲/۲۰ - ۱۳:۱۱:۰۹
سلام . قوت بخیربیت دوم این حکایت جا مانده است. که بسیار تاثیر گذار است و به تبع آن بیت سوم معنی پیدا خواهد کرد . ضمنا با توجه به بیت دوم قبایی کلمه صحیح است نه فنایی.بیت دوم ( که او می گفت با مردی قبا پوش / برو ترک قبا کن در فنا کوش)بیت سوم ( که این ساعت تو در عین بلایی / که از سر تا قدم جمله قبایی)مصرع اول بیت بیت ششم (چو تو از درد عین درد گردی)در بیت آخر شکل صحیح کلمه می دان است نه میدان.تشکر