عطار

عطار

(۱۱) مناجات ابراهیم ادهم

۱

به پیش کعبه ابراهیم ادهم

بحق می‌گفت کای دارای عالم

۲

مرا معصوم خواه و بی گنه دار

گناهی کان رود زانم نگه دار

۳

یکی هاتف خطابش کرد آنگاه

که این عصمت که می‌خواهی تو در راه

۴

همین بودست از من خلق را خواست

اگر کار تو و ایشان کنم راست

۵

که تا جمله بهم معصوم مانید

همه از رحمتم محروم مانید

۶

هزاران بحرِ رحمت بی قیاسست

ولیکن بنده را جای هراسست

۷

ندارم از جهان جز بیمِ جان من

ز درد او زبان ترجمان من

۸

چو من از عمر بهبودی ندیدم

زیان دیدم ولی سودی ندیدم

۹

بمُردن راضیم زین زندگانی

اگر بازم رهانی می‌توانی

۱۰

ز سر تا پای من جای نظر نیست

که بروی هر زمان زخمی دگر نیست

تصاویر و صوت

نظرات