عطار

عطار

جواب هدهد

۱

هدهد رهبر چنین گفت آن زمان

کانک عاشق شد نه اندیشد ز جان

۲

چون بترک جان بگوید عاشقی

خواه زاهد باش خواهی فاسقی

۳

چون دل تو دشمن جان آمدست

جان برافشان ره به پایان آمدست

۴

سد ره جانست، جان ایثار کن

پس برافکن دیده و دیدار کن

۵

گر ترا گویند از ایمان برآی

ور خطاب آید ترا کز جان برآی

۶

تو که باشی ، این و آن را برفشان

ترک ایمان گیر و جان را برفشان

۷

منکری گوید که این بس منکرست

عشق گو از کفر و ایمان برترست

۸

عشق را با کفر و با ایمان چه کار

عاشقان را لحظه‌ای با جان چه کار

۹

عاشق آتش بر همه خرمن زند

اره بر فرقش نهند او تن زند

۱۰

درد و خون دل بباید عشق را

قصهٔ مشکل بباید عشق را

۱۱

ساقیا خون جگر در جام‌کن

گر نداری درد از ما وام‌کن

۱۲

عشق را دردی بباید پرده‌سوز

گاه جان را پرده‌در گه پرده‌دوز

۱۳

ذرهٔ عشق از همه آفاق به

ذرهٔ درد از همه عشاق به

۱۴

عشق مغز کاینات آمد مدام

لیک نبود عشق بی‌دردی تمام

۱۵

قدسیان را عشق هست و درد نیست

درد را جز آدمی درخورد نیست

۱۶

هرکه را در عشق محکم شد قدم

در گذشت از کفر و از اسلام هم

۱۷

عشق سوی فقر در بگشایدت

فقر سوی کفر ره بنمایدت

۱۸

چون ترا این کفر وین ایمان نماند

این تن تو گم شد و این جان نماند

۱۹

بعد از آن مردی شوی این کار را

مرد باید این چنین اسرار را

۲۰

پای درنه همچو مردان و مترس

درگذار از کفر و ایمان و مترس

۲۱

چند ترسی، دست از طفلی بدار

بازشو چون شیرمردان پیش کار

۲۲

گر ترا صد عقبه ناگاه اوفتد

باک نبود چون درین راه اوفتد

تصاویر و صوت

منطق الطیر مربوط به دورهٔ تیموری و مکتب هرات » تصویر 95
منطق الطیر عطار به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - عطار نیشابوری - تصویر ۲۸۸

نظرات

user_image
iman
۱۳۹۴/۰۷/۲۹ - ۰۱:۱۷:۳۷
عاشق آتش بر همه خرمن زنداره بر فرقش نهند او تن زند
user_image
امیررضا
۱۳۹۷/۰۵/۱۸ - ۱۱:۳۳:۰۳
چرا داستان شیخ صنعان (سمعان) باز نمیشه ؟من تقریبا 20 بار از طرق مختلف سعی کردم....ولی نشد
user_image
مهری جوان
۱۴۰۱/۰۴/۰۲ - ۲۱:۰۶:۱۲
خانم سحر محمدی بروجردی در کنسرت فسانه بسیار زیبا این شعر را اجرا کرده اند. پیشنهاد میکنم با گوش جان بشنوید.
user_image
Meraj Hosseini
۱۴۰۱/۰۵/۲۸ - ۱۴:۴۳:۳۲
بعد از بیت ۱۷ این بیت از قلم افتاده: عشق را با کافری خویشی بود     کافری خود مغز درویشی بود
user_image
امید نقیبی نسب
۱۴۰۲/۰۳/۱۰ - ۱۲:۵۷:۴۴
با توجه به نسخه منطق‌الطیر تصحیح احمدخوشنویس مشهور به «عماد الکتاب» چاپ سال ۱۳۳۶ بعد از بیت شماره ۱۷ بیت زیر می‌آید عشق را با کافری خویشی بود کافری خود مغز درویشی بود
user_image
احمد رحمت‌بر
۱۴۰۳/۰۶/۲۴ - ۰۲:۴۰:۲۸
درد و خون دل بباید عشق را / قصه‌ای مشکل بباید عشق را ساقیا خون جگر در جام‌ کن / گر نداری درد از ما وام‌ کن عشق را با کافری خویشی بود / کافری خود مغز درویشی بود و سه بیت زیر مربوط به «بیان وادی عشق»: عاشق آن باشد که چون آتش بود / گرم رو سوزنده و سرکش بود مرد کارافتاده باید عشق را / مردم آزاده باید عشق را تو نه کار افتاده‌ای نه عاشقی / مرده‌ای تو، عشق را کی لایقی استاد ناظری این شش بیت را در کنسرت جشن طوس به همراه گروه سماعی خوانده است. نام اثر «ای حریفان» یا «افشاری» است. قابل شنیدن در وبگاه خصوصی