عطار

عطار

حکایت خواجه‌ای که عاشق کودکی فقاع فروش شد

۱

خواجه‌ای از خان و مان آواره شد

وز فقاعی کودکی بی‌چاره شد

۲

شد ز فرط عشق سودایی ازو

گشت سر غوغای رسوایی ازو

۳

هرچ او را بود اسباب و ضیاع

می‌فروخت و می‌خرید از وی فقاع

۴

چون نماندش هیچ، بس درویش شد

عشق آن بی‌دل یکی صد بیش شد

۵

گرچه می‌دادند نان او را تمام

گرسنه بودی و سیر از جان مدام

۶

زانک چندانی که نانش می‌رسید

جمله می‌برد و فقاعی می‌خرید

۷

دایما بنشسته بودی گرسنه

تا خرد یک دم فقاعی صد تنه

۸

سایلی گفتش که ای آشفته کار

عشق چه بود سر این کن آشکار

۹

گفت آن باشد که صد عالم متاع

جمله بفروشی برای یک فقاع

۱۰

تا چنین کاری نیفتد مرد را

او چه داند عشق را و درد را

تصاویر و صوت

کتاب منطق الطیر » تصویر 255
منطق الطیر مربوط به دورهٔ تیموری و مکتب هرات » تصویر 297
منطق الطیر عطار به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - عطار نیشابوری - تصویر ۳۸۹
منطق الطیر به کوشش محمدجواد مشکور - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۹۰

نظرات

user_image
ایران
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۱:۳۹:۲۹
آیا در بیت هفتم واژه ی خرد درست است یا باید خورَد باشد ؟
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۲:۴۷:۲۵
فقاع عربی فوگان است و ان ابجو می باشد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۲:۴۸:۴۹
گمان کنم فقاع به معنی اروغ هم دیده ام به عربی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۲:۴۹:۵۸
خرد یعنی بخرد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۲:۵۴:۵۹
صد تنه ؟
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۲:۵۷:۳۰
خواجه عاشق پسرک ابجو فروشی بوده است و هر دم برای دیدن او ابجو می خریده است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۳:۱۳:۴۹
ایران جان ظاهرا نسخه ای با نگاه شما هم هست یعنی خورد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۶ - ۱۳:۱۵:۵۷
صد تنه یعنی فوگانی که برای سد تن بس باشد ؟
user_image
آزاده
۱۳۹۷/۰۲/۲۷ - ۰۴:۴۷:۵۱
دائم گرسنه نشسته بود تا زمانیکه لحظه ای با تمام وجود میتوانست بخورد
user_image
عباس
۱۳۹۹/۰۴/۰۲ - ۰۹:۴۹:۴۶
فقاعی کودکی: همان ساقی است. آبجوفروشی که همچون دخترکان صورتی زیبا داشت،
user_image
فرید
۱۳۹۹/۰۵/۱۵ - ۰۷:۰۵:۲۷
اگر کمی زیر چتر مسایل اخلاقی قرار بگریم باید گفت این مرد بزرگ چیزی که خلاف ارزش های اخلاقی است سروده .