
عطار
شمارهٔ ۱۰
۱
عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم
بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم
۲
شد روز جوانی و درآمد شب مرگ
وز بیم شب نخست خون شد جگرم
نظرات