عطار

عطار

شمارهٔ ۷۴

۱

بیچاره دلِ من که غمِ جانش نیست

در درد بسوخت و هیچ درمانش نیست

۲

گفتم که سرِ زلفِ تو دستش گیرد

در پای فکندی که سر آنش نیست

تصاویر و صوت

نظرات