
عطار
شمارهٔ ۲۳
۱
شمع آمد وگفت: جاودان افتادن
به زانکه چو من به هر میان افتادن
۲
از شهد چو موم نقره دور افتادم
بر نقره ازین بِهْ نتوان افتادن
نظرات