
عطار
شمارهٔ ۸۶
۱
شمع آمد و گفت: دائماً در سفرم
میسوزم و میگدازم و میگذرم
۲
بخت بدِ من چو رشته در کارم کرد
بنگر که ازین رشته چه آید به سرم
نظرات