
عطار
شمارهٔ ۱۵
۱
پروانه به شمع گفت: دمسازی من
میبینی و میکنی سراندازی من
۲
با این همه گرچه نیست با جان بازی
در عشق تو کس نیست به جانبازی من
نظرات