
عطار
بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
۱
بوسعید مهنه قبضی داشت سخت
خادمی را گفت زود ای نیکبخت
۲
سخت بیخویشم دمی با خویشم آر
هرکه را بینی برون شو پیشم آر
۳
تا سخن گوید ز هر جانی مرا
راه بگشاید مگر جایی مرا
۴
رفت خادم دید گبری خواندش
پیش شیخ آوردش و بنشاندش
۵
شیخ گفتش حال خویشم بازگوی
نقد وقت خویش پیشم بازگوی
۶
گبر گفتش ای امام هر یکی
در وجود آمد مرا دی کودکی
۷
کردمش من نام جاویدان زیاد
دوش مرد و شیخ جاویدان زیاد
نظرات