
عطار
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
۱
کشتئی آورد در دریا شکست
تختهٔ زان جمله بر بالا نشست
۲
گربه و موشی بر آن تخته بماند
کارشان با یکدگر پخته بماند
۳
نه ز گربه بیم بود آن موش را
نه بموش آهنگ آن مغشوش را
۴
هر دو تن از هول دریا ای عجب
در تحیر باز مانده خشک لب
۵
زهرهٔ جنبش نه و یارای سیر
هر دو بیخود گشته نه عین و نه غیر
۶
در قیامت نیز این غوغا بود
یعنی آنجا نه تو و نه ما بود
۷
هیبت این راه کار مشکلست
صد جهان زین سهم پرخون دلست
۸
هرکه او نزدیک تر حیران ترست
کار دوران پارهٔ آسان ترست
نظرات
Mobin Rahimi