
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۱۸۲ - فوج آهن
۱
چون بدرید صبح پیراهن
جلوه گر گشت فوجی از آهن
۲
سپهی کز نهیب نیزهٔ او
بردرد چرخ پیر پیراهن
۳
لشگری کانعطاف خنجر وی
بگسلاند ز کهکشان جوشن
۴
چون برآید غریو، روز نبرد
فوج آهن به جنبش آرد تن
۵
آهنین قلعهای بود جنبان
نه بر او در پدید و نی روزن
۶
تیر بارد چنان که بر پرد
آهن ذوب گشته از معدن
۷
بمب کوبد، چنان که درغلطد
سنگ خارا ز قله در دامن
۸
میغی از تیغ برکشد که از آن
مرگ بارد به تارک دشمن
تصاویر و صوت

نظرات