
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۲۵۹ - به یکی از روزنامهنویسان هتاک
ابلها زان خط که هر روزش به دفتر می کشی
بر سر تقوی و ایمان، خط دیگر می کشی
ساغری کز جرعهنوشیهاش رانی عیب ما
گر بهچنگ آری تواش لاجرعه برسر می کشی
شب به عیب پاک مردان، خامه را سر می کنی
روز بر قتل عزیزان، پاچه را ور میکشی
بر دل کشور نشیند چون خدنگ زهردار
آههایی کز ته دل، بهر کشور میکشی
نیست گر مام وطن ماچهخر از بهرش چرا
تیز چون خر میدهی و نعره چون خر می کشی
گاه ترک و گاه آلمان، گاه روس و انگلیس
مادر بیچاره را زین در به آن در می کشی
مادر خود را تو خود بردی به آغوش حریف
از چه مادرقحبه آه از بهر مادر می کشی
می کنی بیچاره مادر را به چندین جا عروس
وز تعصب، تیغ بر روی برادر می کشی
میستانی محرمانه، پول از بیگانگان
پس به روی آشنا، از کینه خنجر می کشی
هیچ میدانی چرا بیگانگان بر روی تو
خوب میخندند؟ زیرا بار بهتر می کشی
زانکه با لاقیدی و بیآبرویی، روز و شب
فحش و بهتان میپرانی، جر و منجر می کشی
گر هنرمندی به اصلاحات بردارد قدم
پاچهاش چسبیده،خونش را به ساغر می کشی
ور سخندانی سخن گوید به اصلاح وطن
با دوصد دشنام از آن بدبخت کیفر می کشی
ور به او چیزی نچسبید از جنایات عموم
زیر دشنام می و افیونش اندر می کشی
کیست آن میخواره و افیونی صافیضمیر
تا ترا گوید که ای خر! خیزه عرعر می کشی
من اگر می میخورم تو چیز دیگر میخوری
ور من افیون می کشم تو چیز دیگر می کشی
تصاویر و صوت

نظرات
ش.پناهی
پاسخ به هجویه یکی از شاعران معاصر بهار به نام وحید دستگردی سروده شده است؛ وحید دستگردی در شعری از بهار و عارف و عشقی با الفاظ بسیار زشت و ناپسند یاد کرده و این شاعران آزاده را به خیانت به وطن و مزدوری برای انگلیس و بیگانگان متهم نموده بود. این اتهام ناحق در حق این سه شاعر ملی آزاده و بلند مرتبه چنان ملک الشعرا را آزرده کرد که بهار علیرغم خلق و خوی ملایم و آرام، این شعر را سرود تا
پاسخ این اتهام ناجوانمردانه را داده باشد. شعر وحید دستگردی چنان هتاکانه و ناجوانمردانه بود که بهار و عشقی هر دو در شعرهایی به هجو او پرداختند و به این وسیله، دامان خویش را از این اتهام زننده پاک و مبرا دانستند. به راستی هم، گذشت زمان ثابت کرد که این اتهام کاملا بی پایه و اساس بود و نام این سه شاعر بزرگ به عنوان وطنپرست ترین شاعران مشروطه در تاریخ معاصر ثبت شده است.