ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۵۲ - ضیمران

۱

ضیمرانی در بن بید معلق جا گرفت

پنجهٔ نازک به خاک افشرد و کم کم پا گرفت

۲

سایهٔ بید معلق هر طرف پیرامنش

پرده پیش پرتو مهر جهان‌آرا گرفت

۳

شاخ نیلوفر چو کرمی سر ز جا برکرد و گفت

وای من کز ضعف نتوانم دمی بالا گرفت

۴

از ورای شاخ گفت و تابش خورشید را دید

کاش بتوانستمی یک لحظه جای آنجا گرفت

۵

گرچه از فیض حضورش جفت حرمانیم لیک

لطف او خواهد همی از دور دست ما گرفت

۶

دید پیرامون خود خار و خسی انبوه و گفت

در میان این رقیبان چون توان مأوا گرفت

۷

دیو نومیدی ز ناگه سر به کوشش برد و گفت

جهد کم کن کاین جهان مهر از ضعیفان واگرفت

۸

ظلمت نومیدی و ضعف تن و فقدان نور

سرش ز بر افکند و لرزان ساقش استرخا گرفت

۹

روز دیگر تافت بر وی لکه‌ای از آفتاب

وآن تن دل‌مرده را باز و مسیح‌آسا گرفت

۱۰

یاس را آواره کرد افرشتهٔ عشق و امید

قوتی دیگر ز فیض نور جان‌افزا گرفت

۱۱

با چنین همت گیاهان را به زیر پا گذاشت

لیک نتوانست از آن حد خویشتن بالا گرفت

۱۲

با همه ضعف و زبونی سرفرازی کرد و باز

سایهٔ بید قوی‌دستی به زیر پا گرفت

۱۳

اندر آن حسرت برآورد از سر گرم و گداز

آتشین آهی که دودش دامن صحرا گرفت

۱۴

گفت اگر بگذارمی این سقف و بینم فیض نور

صنعتی سازم که با صیتش توان دنیا گرفت

۱۵

از قضا لطف نسیم آن نالهٔ جانسوز را

برد سوی بید و در قلب رئوفش جا گرفت

۱۶

رشته‌ای یکتا فرو آویخت زان زلف دراز

ضیمران با هر دو دست آن رشتهٔ یکتا گرفت

۱۷

از شعف بگرفت همچون جان شیرینش به بر

وندر او پیچید و راه مقصد اعلا گرفت

۱۸

یک دو روزی بیش‌وکم خود را بدان بالا کشید

گشت والا زان کز اول خویش را والا گرفت

۱۹

تا نپنداری که چون بالا گرفت از لطف بید

آن محبت را فراموش کرد و استغنا گرفت

۲۰

ضیمران چون یافت خود را در فروغ آفتاب

خدمت استاد را اندیشه‌ای شیوا گرفت

۲۱

بر مثال تاج رنگین بر سر طاووس نر

تارک زیباش را در حلهٔ دیبا گرفت

۲۲

غنچه‌ها آورد و گل‌ها بشکفید از هر کنار

شاخسار بید را در زیوری زیبا گرفت

۲۳

طره و جعد و بناگوش زمردگونش را

در بساکی‌ خرم از پیروزه و مینا گرفت

۲۴

منظرش از دور، دامان دل دانا کشید

جلوه‌اش زاعجاب‌، راه دیدهٔ بینا گرفت

۲۵

ضیمران خندان که مهر ناصحی مشفق گزید

بیدبن خرم که دست مقبلی دانا گرفت

۲۶

آن یکی زان پایمردی زینتی وافر فزود

وین دگر زان پاسداری رتبتی علیا گرفت

۲۷

هرکسی کاز دور آن اکلیل گل را دید گفت

لوحش‌الله کاین شجر تاج از گل رعنا گرفت

۲۸

بود از نیلوفری با آن ضعیفی شش صفت

وان شش آمد کارگر چون بختش استعلا گرفت

۲۹

جنبش و صبر و لیاقت، همت و عشق و امید

و اتفاقی خوش که دستش عروةالوثقی گرفت

۳۰

خدمت مخلوق کن بی‌مزد و بی‌منت‌، بهار

ای خوش آن بینا که روزی دست نابینا گرفت

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۵۶۴
م. کریمی :

نظرات

user_image
حامد
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۵:۱۱:۴۳
با درود وسپاس از ایجاد این سایت خوبدر مصرع اول بیت چهارم به نظر می رسد _را_ زائد باشد.لطفاً بررسی فرمائید.باتشکر
user_image
حامد
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۵:۱۵:۱۷
در مصرع اول بیت 26 واژه ی زبنتی آمده است واز قرار معلوم زینتی باید باشدوبا سپاس فراوان
user_image
ودود
۱۳۹۲/۱۱/۱۹ - ۰۴:۲۷:۵۸
در مصرع اول بیت چهارم به نظر می رسد "از ورای شاخ گفت و تابش خورشید را دید" باید به "تابش خورشید را دید از ورای شاخ و گفت" اصلاح شود
user_image
آرش غنی زاده
۱۳۹۴/۰۶/۰۵ - ۰۲:۴۷:۰۳
با تشکر وقدر دانی از زحمات دوستان فرهیخته که چنین مهمی را فراهم کردند . علاوه بر جابجایی کلماتی که در مصرع اول بیت چهارم دیده می شود و صحیح این است که بخوانیم . تابش خورشید را دید از ورای شاخ و گفت . بیتی از این شعر نیز از قلم افتاده است .بید پای ضیمران شد ، ضیمران رخسار بیدزین تعاون گیتی آمنا و صدقنا گرفت .
user_image
آرش غنی زاده
۱۳۹۴/۰۶/۰۵ - ۰۲:۵۲:۴۱
اشتباه دیگر در این بیت است .تا نپنداری که چون بالاگرفت از لطف بیدآن محبت را فراموش کرد و استغناگرفتفراموش در وزن سکته ایجاد می کند و باید فرامُش باشد .
user_image
آرش غنی زاده
۱۳۹۴/۰۶/۰۵ - ۰۲:۵۶:۱۴
و دیگر آنچه که می توانم گفت آنکه در بیت هرکسی کاز دور آن اکلیل گل را دید گفتلوحش‌الله کاین شجر تاج ازگل رعناگرفتبنده جایی دیده ام که به جای کلمه ی تاج ، باج آمده است که به نظر زیباتر و برازنده تر می نماید . درود و سپاس .
user_image
مینو کریمی
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۷:۴۷:۲۰
بیت هفتم دیو نو میدی ز ناگه...: بنظرم درست تر است بگوییم "دید نومیدی به ناگه.."
user_image
مینو کریمی
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۷:۵۴:۳۶
در بیت 28 "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت" این مصرع خیلی روان نیست من یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت بود "بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت" که خیلی روان تر بنظر می رسد.
user_image
مینو کریمی
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۷:۵۶:۴۹
در بیت 28 مصرع اول "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت " خیلی روان نیست. یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت می خواندیم " بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت "
user_image
مینو کریمی
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۸:۰۰:۵۴
در بیت 23 مصرع اول "طره و جعد و بناگوش زمردگونش را" روان نیست. در کتاب درس به این صورت بود " طره جعد و بناگوش زمردگون بید"