
ملکالشعرا بهار
شمارهٔ ۶۹
۱
نرگس غمزهزنش بر سر ناز است هنوز
طرهٔ پرشکنش سلسلهباز است هنوز
۲
عاشقان را سپه ناز براند از در دوست
بر در دوست مرا روی نیاز است هنوز
۳
خاک محمود شد از دست حوادث بر باد
در دلش آتش سودای ایاز است هنوز
۴
هر کسی را سر کوی صنمی شد مقصود
مقصد سادهدلان خاک حجاز است هنوز
۵
گرچه شد عمر من از خط توکوتاه ولی
دست امّید به زلف تو دراز است هنوز
۶
مسجد حسن تو از خط شده ویران لیکن
طاق ابروی تو محراب نماز است هنوز
۷
روزی ای گل به چمن چشم گشودی از ناز
چشم نرگس به تماشای تو باز است هنوز
۸
زین تحسرکه چرا سوخت پرپروانه
شمع دلسوخته در سوز وگداز است هنوز
۹
باز شد شهپر مرغان گرفتار بهار
بستگیهاست که در دیده ی باز است هنوز
تصاویر و صوت

نظرات
جعفر مصباح