ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۸۱ - لطیفه

۱

مثقلی با من ز روی طنز گفت

صحبت از فضلت به کشور می‌رود

۲

گر ترا دستی است درعلم سیر

کشف این رمزت میسر می‌رود

۳

این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام

کز خیالش عقلم از سر می‌رود

۴

گفتم اندر بی‌ثباتی‌های دهر

زبن اشارت‌ها مکرر می‌رود

۵

یعنی این دنیاست روی شاخ گاو

پشت کردی‌، تا به آخر می‌رود

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۱۰۸۸
عندلیب :

نظرات