ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۱ - بهشت خدا

۱

اِمْشَوْ دَرِ بِهشتِ خُدا وٰایَهُ پِنْدَرِیٖ

ماهِر عُرُس مِنَن شو آرایه‌ پندری

۲

او زهره گَه مِگی خَطِرِیْ ماهِ رِه مِخَهْ

واز مُوشْتِری به زهره خَطِرْ خوایَهْ پِنْدَری

۳

ماه تِمُوم‌، یوسفَ وُ زهره کنج ابر

از پُوشتِ پرده چشم زلیخایَهْ پِنْدَرِی

۴

چُخْدِ فِلک مثال بساط جواهری

پُور از جواهِرَه‌، تهِ دِریایَه‌ْ پِنْدَرِی

۵

یا وَخْتِ صُحْبِ‌، رویِ چمن وا وُ نیمه‌وا

سیصد هزار نرگس شهلایَهْ پِنْدَرِی

۶

اَیْ بُرِّ زروِرَقْ که بِزِی چُخْدِ آسمون

چِسْبُنْده‌اَن‌ْ، بِرِی خَطِرِ مایَهْ پِنْدَرِی

۷

چِسْبُنْدَه قُشْدِلی به کَغَذْباذِشْ آسمون

ور کهکشونش دُنْبَلَه پیدایَهْ پِنْدَرِی

۸

سه خواهرون کشیده به پیش‌جدی قطار

سه چوچه دَنْبَلَهْ سرِ بابایَهْ پِنْدَرِی

۹

گُسبَندِگر ‌نِگا بفلک‌، چهره با گُذَل

میدون شاخ جنگی و دعوایَهْ پِنْدَرِی

۱۰

جوزا گیریفته گورَنَه افتاده پوشت گو

بومب فلک مثال گورگایه پندری

۱۱

خرچنگ کرده خف که بچسبه بِگُند او

ایساخ که پوشت لمبر جوزایه پندری

۱۲

اُ‌و شیرِ گَز نگا مِخَه گُندُم چرا کنه

نزدیک‌ خوشه وِسْتَدَه‌، چار وایَهْ پِنْدَرِی

۱۳

عقرب نشسته پوشت ترازوی ظالمی

یا چالدار و شاطر و نونوایه پندری

۱۴

نیمسب‌، نِصب تَن اَدِمَه‌ی تیرکمون بدست

نصب دیگش به اسب معینایه‌پندری

۱۵

اُ‌و بوز‌غَلَر نگا، مِزِنَه ور بپیش چا

ازتوشنگی و، دل بته چایه پندری

۱۶

ماهی به بوز مِگَه که اگر اَو مِخَی بُدُم

بوزپوز مگردنه که اُ‌وت لایه پندری

۱۷

ای خیمگای شو بَزِیَ و ای عَرُسچه‌هاش

حکم عرسچه‌های مقوایه پندری

۱۸

اینا همش‌ درغگنی و پوچ ای رفیق

از پوچ و از درغ چه تمنایه پندری

۱۹

نزدیک‌اگر بری تو مبینی که هیچه نیست

اوکه ز دورگنبد مینایه پندری

۲۰

از بس شنیده گوش تو کِلپتره و جفنگ

بالای آسمون خِنه شایه پندری

۲۱

هستگ خدا مثال یکی پادشای پیر

آه‌رکش دمین عالم بام‌فه پندری

۲۲

بالایِ آسمون تو مِگی عَرشَه و خدا

بالای عرش یکتنه ور پایه پندری

۲۳

تو پندری خدا بمثال فریشتهٔه

یا نه مثال مردم دنیایه پندری

۲۴

هرجاکه را مره آدماش با خدش مرن

دیوون ختش چو حیطه مصفایه پندری

۲۵

شُو تا سحر مُخُسبَه و از صُحب تا بِه شُو

مشغول جنب وجوش و تقلایه پندری

۲۶

هر روز دِ مینِ حُولی بیرونیَه مِگی

هر شو دمین حولی سیوایه پندری

۲۷

لاپُرت بنده هاره بِزش هر سِعَت مِدَن

لاپُرت‌ها دِمین پِکِت هایه پندری

۲۸

فم‌برت هاژه هی مخنه هی حکم مده

حکمش د حق ما و تو مجرایه ‌پندری

۲۹

هرکس که مومنه به بهشتش مِتِپَنن

اونجه اجیل مجتهدا رایه پند‌ری

۳۰

هرکس که کافر بجهندم مره یقین

اونجه بری مو و تو درش وایه پندری

۳۱

یک بنده ر مکوشه یکی ر مزاینه

قِصّابَه العیاذم و مامایَه پِندَ‌رِی

۳۲

آجاش دلش نسخته بذی مردم فقیر

او دشمنِ فقیر و مِقیرایَه پِندَرِی

۳۳

رزق خلایقاره د صندق قیم منه

بخشیدنش بخلق به دلخوایه پندری

۳۴

از عاقلا مِگیرَه مِبَخشه به جاهلا

از بیخ عدوی مردم دانایه پندری

۳۵

دانا بِرِی دو پول دَرِ دِکّون مَعَطّلِه

احمق نشسته مین‌ اتل‌، شایه پندری

۳۶

نون و دِراغ و هِندَوَنهٔ کَغ اگر نبود

درویش‌ پیش زن بچه رسوایه پندری

۳۷

اخکوک و نون کنجل وزردک اگررسید

کارگر دمین کرخنه آقای پندری

۳۸

مردم به‌عیدآلیش مکثن رخت ورخت ما

آلیش نرفته‌، پست تن مایه پندری

۳۹

خرکس برو که یک بیک کار خرکسا

امروزشا نمونهٔ فردایه پندری

۴۰

با کیسن خلی‌ امدن ما بذی بساط

تنها بری‌ نگا و تماشایه ‌پندری

۴۱

فرخ اگر جواب کنه ای قصیده ره

با ما هنز مثال قدیم وایه پند‌ری

۴۲

ما یک کِلیمه گفتم از اسرار و گپ تموم

کار خدا بهار معمایه پندری

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
علی کهربائی
۱۳۹۴/۰۹/۱۸ - ۰۶:۱۶:۳۱
مصراع دوم این بیت « هستک خدا مثال یکی پادشای پیرآه‌رکش دمین عالم بام‌فه پنده‌ری» غلط است که درستش این است: ارگش دمین عالم بالایه پنده ریدر ضمن خواهشمند است « دیوون ختش» را به «دیوون خنش» و نیز «تقلابه پتری» را به «تقلایه پنده ری تصحیح کنید. متشکرم
user_image
علی کهربائی
۱۳۹۴/۰۹/۱۸ - ۰۶:۱۹:۴۶
مصراع دوم بیت زیر غلط است:هستک خدا مثال یکی پادشای پیرآه‌رکش دمین عالم بام‌فه پنده‌ریدرست آن چنین است:«هستک خدا مثال یکی پادشای پیرارگش دمین عالم بالایه پنده ری»
user_image
ابراهیم توکلی کارشک
۱۳۹۵/۰۶/۲۹ - ۱۰:۱۸:۱۲
سلاماین متن پر غلط املایی است لطفا متن صحیح را از یک منبع معتبر پیدا کنید ممنون
user_image
سعید اخیانی
۱۳۹۷/۱۰/۲۳ - ۰۲:۲۰:۱۳
مصرع اول بیت بیست و هشتم با توجه به سایر نسخ به شکل زیر صحیح است:لاپرت ها ره هی مخنه هی حکم مده
user_image
کامبیز
۱۳۹۷/۱۲/۱۹ - ۰۴:۱۳:۱۵
کاش یکی‌ از دوستان پیشقدم میشد و این قصیده را در یو تیوب میخواند تا ما هم یاد بگیریم.
user_image
حسین علینقی
۱۴۰۱/۰۳/۰۵ - ۱۳:۲۹:۲۰
سلام و درودمصرع دوم بیت اول با توجه به وزن، یک هجا کم دارد که با قرار دادن «که» پیش از «شوآرایه» هم وزن درست می‌شود و هم معنا: ماه رِ عروس منن که شوآرایه پندری: ماه را عروس می‌کنند که شب‌آراست، انگاری. اگر دوستانی که مشهدی کهن بلد هستند بعضی اصطلاحات را معنی کنند، خیلی خوب است.
user_image
عباس یاری
۱۴۰۱/۰۷/۰۱ - ۱۴:۴۴:۱۳
بعد از لحظه 25:35 تعدادی از ابیات خوانش شده: پیوند به وبگاه بیرونی      
user_image
نرگس موسوی
۱۴۰۲/۰۲/۰۷ - ۱۹:۲۶:۱۱
"ماه رِ عرُس مِنَن" درست نیست. باید خواند: ماهِر عرُس مِنَنیست. حرف ر (را) ساکن است و با کمک کسره ماقبل خود (در کلمه ماه) خوانده میشه.
user_image
نرگس موسوی
۱۴۰۲/۰۲/۰۷ - ۱۹:۲۶:۴۹
"ماه رِ عرُس مِنَن" درست نیست. باید خواند: ماهِر عرُس مِنَن. حرف ر (را) ساکن است و با کمک کسره ماقبل خود (در کلمه ماه) خوانده میشه.