ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

فقرۀ ۵۰

شرم‌گین زن اگر با تو دوست بود ا‌وی را به زنی‌، بر زیرک‌مرد دانا ده‌، چه زیرک و دانامرد همانا چنانچون زمین نیکوست که تخم بر وی پراکنده و گونه گونه خوربار از وی برآید.

۲

گرت خویش باشد زن شرمگین

ورا شوی دانای زیرک گزین

۳

جوان خردمند داننده راه

بود همچو ورزیده خاک سیاه

۴

که چون از برش تخم بپراکنی

از او گونه‌گون لاله و گل چنی

تصاویر و صوت

نظرات