ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

از ماست که بر ماست

۱

این دود سیه فام که از بام وطن خاست

از ماست که بر ماست

۲

وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست

از ماست که بر ماست

۳

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم

با کس نسگالیم

۴

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست

از ماست که بر ماست

۵

یک تن چو موافق شد یک دشت سپاه است

با تاج و کلاهست

۶

ملکی چو نفاق آورد او یکه و تنهاست

از ماست که بر ماست

۷

ما کهنه چناریم که از باد ننالیم

بر خاک ببالیم

۸

لیکن چه کنیم‌، آتش ما در شکم ماست

از ماست که بر ماست

۹

اسلام گر امروز چنین زار و ضعیف است

زین قوم شریفست

۱۰

نه جرم ز عیسی نه تعدی ز کلیساست

از ماست که بر ماست

۱۱

ده سال به یک مدرسه گفتیم و شنفتیم

تا روز نخفتیم

۱۲

وامروز بدیدیم که آن جمله معماست

از ماست که بر ماست

۱۳

گوییم که بیدار شدیم‌! این چه خیالست‌؟

بیداری ما چیست‌؟

۱۴

بیداری طفلی است که محتاج به لالاست

از ماست که بر ماست

۱۵

از شیمی و جغرافی و تاریخ‌، نفوریم

از فلسفه دوریم

۱۶

وز قال وان قلت‌، بهر مدرسه غوغاست

از ماست که بر ماست

۱۷

گویند بهار از دل و جان عاشق غربیست

یا کافر حربی است

۱۸

ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست

از ماست که بر ماست

تصاویر و صوت

دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (بر اساس نسخه چاپ ۱۳۴۴) - تصویر ۲۱۴

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۱۱/۰۶ - ۰۱:۱۴:۵۲
هرچه برمارفت از تقلید بوددزد زیرک هستی ما را ربود
user_image
شروین پاداش پور
۱۳۹۳/۰۵/۳۱ - ۱۴:۴۲:۱۴
با سلا اگر امکان ویرایش باشه:" ملکی چو نفاق آورد او یکه و تنهاست "
user_image
شروین پاداش پور
۱۳۹۳/۰۵/۳۱ - ۱۴:۵۰:۳۴
با پوزش برای "م" جا افتاده از "سلام" قبل ! در بیت 16 هم "ا" در "از" جا افتاده . :)
user_image
نادر
۱۳۹۵/۱۱/۰۳ - ۰۵:۱۱:۲۰
با سلامبهار عزیز چه سرودی قربونت برمواقعاً از ماست که بر ماست
user_image
مهرداد پارسا
۱۳۹۶/۰۴/۱۲ - ۱۵:۰۷:۰۸
این سرودۀ زیبا و آموزدۀ ملک الشعرای بهار تداعی گر این شعر از ناصر خسرو قبادیانی است که بی شک بهار نیز در سرودۀ خویش از او الهام گرفته است:روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستوندر طلب طعمه پر و بال بیاراستبر راستی بال نظر کرد و چنین گفتامروز همه روی جهان زیر پر ماستبر اوج چو پرواز کنم از نظر تیزمیبینم اگر ذره ای اندر تک دریاستگر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبدجنبیدن آن پشه عیان در نظر ماستبسیار منی کرد و ز تقدیر نترسیدناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانیتیری ز قضای بد او گشت بر او راستبر بال عقاب آمد و آن تیر جگر سوزوز ابر مر او را بسوی خاک فروکاستگفتا عجبا اینکه ز چوبی و ز آهناین تیزی و تندی و پریدن ز کجا خواستزی تیر نگه کرد و پر خویش برآن دیدگفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
user_image
شهروز انصاری
۱۳۹۹/۰۱/۳۰ - ۱۸:۵۴:۲۷
به جای واژه تاریخ به اشتباه تاربخ نوشته شده لطفا تصحیح کنید
user_image
Rousseaue East
۱۴۰۰/۰۱/۲۴ - ۰۳:۱۶:۱۴
وز قال وان قلت‌، بهر مدرسه غوغاستزماست که‌برماستالف از اول ازماست که بر ماست درج نگردیده
user_image
رضا صدر
۱۴۰۳/۰۴/۱۵ - ۱۱:۳۶:۳۴
با سلام و خسته نباشید. در بیت ۱۳ خط اول «خیالست» احتمالاً «خیالیست» بوده به خاطر هم قافیه‌گی با چیست