
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۱۶
۱
تن به مهر تو دل ز جان برداشت
جان امید از همه جهان برداشت
۲
پاسبان صبر بود بر در دل
دزد غم ساز پاسبان برداشت
۳
عافیت وقتی ار چه قاعده بود
ترکتاز غم تو آن برداشت
۴
عشقت اول قدم که دست کشید
مهر بشکست و نقد جان برداشت
۵
زلف بستی فلک سپر بفگند
لب گشادی شکر فغان برداشت
۶
خاک راه توام از آنکه مرا
عشقت از خاک رایگان برداشت
۷
گفته ای سایه از تو بردارم
سایه از خاک چون توان برداشت
۸
تو فگندی مرا ز چشم ولیک
کرم شاه کامران برداشت
تصاویر و صوت

نظرات