مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

شمارهٔ ۴۴

۱

دوش دلبند من آن مهر گسل

آنکه زو ماه به خوبی است خجل

۲

مست و مدهوش در آمد در شهر

شهر را ولوله زو شد حاصل

۳

شمع در پیش و جهانی زن و مرد

شد نظاره آن شمع چگل

۴

دست شنگانه بر آورده ز چاک

پای مستانه فرو برده به گل

۵

به یکی شب که ازین شکل برفت

در همه شهر نه جان ماند و نه دل

۶

گر شبی دیگر ازین دست کند

ما و فریاد و در شاه قزل

تصاویر و صوت

نظرات