
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۶۳
۱
پرده از لعل بر شکر بستی
چنبر از مشگ بر قمر بستی
۲
هر کرا خون به غمزه بگشادی
رگ جانش به گلشکر بستی
۳
موی کردی مرا ز عشق و چو مور
از پی خون من کمر بستی
۴
تا نیاید خیال وصل به شب
ره خوابم به غمزه بر بستی
۵
چون شکستی ز غم در دل من
در باغ وصال در بستی
۶
کارگر نیست ناوک سحرم
که ره ناوک سحر بستی
۷
گره جان کنون گشاد مجیر
که تو همت به وصل در بستی
نظرات