
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۶۴
۱
گر ز چشم من خیالت یک زمان برخاستی
طمع دل زان طره عنبر فشان برخاستی
۲
ور به شب گردون شنیدی ناله و افغان من
از فغان من ز گردون صد فغان برخاستی
۳
گر نبودی بر زمین بار غمم شک نیستی
کز سبکساری زمین چون آسمان برخاستی
۴
بی وفا یاری و گر من بودمی خصم وفا
زود رسم بی وفایی از جهان برخاستی
۵
دل ز بیم جان اسیر عشوه های گرم تست
گر دل من دل بدی از بند جان برخاستی
۶
لاشه دل بس گرانبارست از آن در ره فتاد
آه اگر از زیر این بار گران برخاستی
۷
در میان غم مجیر از جان خجل شد کاشکی
یا مجیر خسته یا غم زین میان برخاستی
نظرات