
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۶۷
۱
گر چشم شوخ تو ز جفا خفته نیستی
کار جهان چو زلف تو آشفته نیستی
۲
ور نیستی به همت لعل تو هیچ دل
با نوک غمزه های تو ناسفته نیستی
۳
چوگان زدن نه کار تو بودی بر آفتاب
گره راه گوی ز آه دلم رفته نیستی
۴
چون لاله زیر زلف تو جایی گرفتمی
گر بخت من چو نرگس تو خفته نیستی
۵
گفتی مجیر با تو که در خون کس مشو
گر با تو این سخن دگری گفته نیستی
تصاویر و صوت

نظرات