
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۲۲
۱
صاحبا صدرا! به ذات آنکه کلک قدرتش
سنبله گردون و راه کهکشان داند نگاشت
۲
گه به داس ماه نو بدرود خوید سنبله
گه به راه کهکشان در دانه انجم بکاشت
۳
کاشتر و اسب من از دیروز باز از کاه و جو
جز که راه کهکشان و سنبله گردون نداشت
۴
گر تو از کهدان جمشیدی فرستی اندکی
آن بود سهل و شود مر هر دو را ترتیب چاشت
نظرات