
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۴۰
۱
الراح الراح یا سؤلی یا املی
فالنور غاب و خاض النوم فی المقل
تویی که در همه عالم به حسن بی بدلی
می چو گل ز تو خواهم که لعبت چگلی
۳
و اوقد الشمع من خدیک حین بدا
کالبدر فی الثور او کالشمس فی الحمل
به دیدن تو مرادیده روشنست مگر
تو خاک درگه خورشید خسروان قزلی
نظرات