
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۷۳
۱
دوش ار چه دلم ز درد هجران پر بود
اندیشه من درازی شب بفزود
۲
سودا زده می شدم و لیکن دم صبح
در کار خلاصم ید بیضا بنمود
نظرات