
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۱
۱
کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا
تا فلک با آن جلالت پی سپر بودی مرا
۲
دوستی محرم مرا از ملک عالم آرزوست
کاشکی بودی که این ملک دگر بودی مرا
۳
دوستان رفتند و در دیده خیال جمله ماند
گر نرفتندی چه باک از خشک و تر بودی مرا؟
۴
گر نه دیدار عزیزان رفته بودی از نظر
هر زمان در کار شادی یک نظر بودی مرا
۵
گر ز فرقتشان نه روز و شب دژم بودی دلم
عیش در روز و شب و شام و سحر بودی مرا
۶
ور نه کم کردی نشاط از طبع من رنج فراق
میل لسوی لهو و عشرت بیشتر بودی مرا
۷
همچو آسان یافتم بر ملکت عالم ظفر
کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا
۸
گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ
زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا
۹
مقبل عالم منم ور من نه مقبل بودمی
کی چنین فرمان روا در بحر و بر بودی مرا!
۱۰
تاج شاهی داد ما را ایزد و دارم امید
کو دهد شادی که تا تاجی دگر بودی مرا
تصاویر و صوت

نظرات