
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۲۶
۱
هر دوست که اختیار ما بود
واندر بد و نیک یار ما بود
۲
از غایت لطف و مهربانی
غمخواره و حق گزار ما بود
۳
از طبع لطیف و طلعت خوب
در فصل خزان بهار ما بود
۴
ما خرم و خوش به صحبت او
او شاد به روزگار ما بود
۵
در هر کاری که باز جستیم
دیدیم که دوستدار ما بود
۶
وز صحبت هر یکی ازیشان
شادی همه شب شکار ما بود
۷
وز همدمی و صفای هر یک
در عشرت کار کار ما بود
۸
رفتند چنانکه هر یکی را
غم در دل بی قرار ما بود
۹
کردیم شمار چون بدیدیم
این حال نه در شمار ما بود
۱۰
چون غم نخوریم چون شد از دست؟
هر دوست که غمگسار ما بود
تصاویر و صوت

نظرات