
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۴۰
۱
چه وقت موی سیپدست روز برنایی
چه روز زحمت پیری است وقت زیبایی
۲
مرا که اول عهد جوانی امروزست
شبم چو روز همی گردد اینت رسوایی!
۳
رواست کز پی موی سیاه دل تنگم
که در میان سیاهی است نور بینایی
۴
تو ای زمانه چه دیدی در آنکه پیش از وقت؟
عبیر بر سر کافور تازه اندایی
۵
تو ای سپید موی! از خدای شرمی دار
نه وقت تست که تو از کمین برون آیی
۶
مرا بنفشه چو نورسته است هم شاید
گرم بنفشه به برگ سمن نیالایی
۷
اگر چه موی سیاه و سپید هر دو یکی است
مرا که فارغم از تازگی و برنایی
۸
ولیک خوش نبود کز سپید کاری خویش
ز ظلم موی سپیدم به خلق بنمایی
نظرات