بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۰۴۲

۱

عالم گرفتاری‌، خوش تسلسلی دارد

جوش نالهٔ زنجیر، باغ سنبلی دارد

۲

همچو کوزهٔ دولاب هر چه زیر گردون است

یا ترقی آهنگ است یا تنزلی دارد

۳

پرفشانی عشق است رنگ و بوی این‌گلشن

هر گلی که می‌بینی بال بلبلی دارد

۴

گر تعلق اسباب‌، عرض صد جنون‌نازست

بی‌نیازی ما هم یک تغافلی دارد

۵

بار شکوه‌پیمایی بر دل پر افتاده‌ست

تا تهی نمی‌گردد شیشه قلقلی دارد

۶

خواه برتأمل زن خواه لب به حرف افکن

سیر این بهارستان غنچه و گلی دارد

۷

ز انفعال مخموری سرخوش تسلی باش

جبهه تا عرق‌پیماست ساغر مُلی دارد

۸

رنج زندگی بر ما نیستی‌ گوارا کرد

زین محیط بگذشتن در نطر پلی دارد

۹

می‌کشد اسیران را از قیامت آنسوتر

شاهد امل بیدل طرفه کاکلی دارد

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶۳۶

نظرات

user_image
عدنان العصفور
۱۳۹۹/۰۹/۲۷ - ۰۹:۵۷:۰۲
وای من خداوندا این چه پرنیان است این مولوی و صد عطار گوشه جلی دارد