بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۳۴۶

۱

یاران فسانه‌های تو و من شنیده‌اند

دیدن ندیده و نشنیدن شنیده‌اند

۲

نامحرمان انجمنستان حسن و عشق

آواز بلبل آنسوی گلشن شنیده‌اند

۳

غافل ز ماجرای دل و وحشت نفس

بسمل به پیش چشم و تپیدن شنیده‌اند

۴

خلقی نگشته محرم ناموس آبرو

نام چراغ در ته دامن شنیده‌اند

۵

گرفیض اشک حاصل موی سفید نیست

از شیر صبح بوی چه روغن شنیده‌اند

۶

جز شبههٔ حضور به دوران چه می‌رسد

زان بت که نام او ز برهمن شنیده‌اند

۷

عشاق سرنوشت ‌کلیم و نوای طور

از خامشان قصهٔ ایمن شنیده‌اند

۸

رمز تجرد به فلک رفتن مسیح

مستان ز بیزبانی سوزن شنیده‌اند

۹

لب‌خشک می‌دوند حریفان ز ساز جسم

هرچند شش جهت همه تن‌تن شنیده‌اند

۱۰

هرجا نوای عین و سوا می‌خورد به ‌گوش

از پردهٔ تو یا ز لب من شنیده‌اند

۱۱

صور است شور دهر و کسی را تمیز نیست

یکسر کران ترانهٔ الکن شنیده‌اند

۱۲

افسانه نیست آینه‌دار مآل شمع

آثار تیرگی همه روشن شنیده‌اند

۱۳

جمعی نبرده راه به حرمانسرای عمر

آتش گرفته دامن خرمن شنیده‌اند

۱۴

بیدل شهید طبع ادب را زبان ‌کجاست

حرف سر بریده ز گردن شنیده‌اند

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۷۳۲

نظرات

user_image
محمد هادی مؤذن جامی
۱۴۰۲/۰۸/۲۲ - ۰۵:۰۰:۵۶
در مورد معنی بیت اول : چون شعر بیدل سحرآمیز و عمیق و نامتعارف و مشحون از تعابیر مبهم و دوسویه است بسادگی معنی نمی شوداجمالا قصه انسان و ذات اقدس اله را از جنس غیب می داند که چون فهم این رابطه دیریاب و مشکل است بسان فسانه است که در آن غیب را که از جنس شهود و دیدن است ندیده اند ولی به شنیدن مطالبی که نشاید شنید یعنی نشنیده ها اکتفا کرده اندتعبیر دیدن ندیدن و نشنیدن شنیدن خاص اوست. قضیه سوزنی که همراه عیسی(ع )بود و مانع عروج او به بالاتر از آسمان چهارم شد چه زیبا سروده و رمز تجرد از ماسوی الله را باز گفته  وبیت آخر اشاره به سخن گفتن سربریده  سیدالشهداست؟