
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳
۱
دلها تامل آینهٔ حسن مطلقند
چندانکه میزنند نفس شاهد حقند
۲
طبعت مباد منکر موهومی مثال
کاین نقشها به خانهٔ آیینه رونقند
۳
چون گردباد فاختههای ریاض انس
هرچند میپرند به گردون مطوقند
۴
در مکتب ادب رقمان رموز عشق
کام و زبان بهم چو قلمهای بیشقند
۵
جز مکر در طبیعت زهاد شهر نیست
این گربهطینتان همه یک چشم ازرقند
۶
در جنتیکه وعدهٔ نعمت شنیدهای
آدم کجاست اکثر سکانش احمقند
۷
این هرزه فطرتان به هر علم و فن دخیل
در نسخهٔ قدیم عبارات ملحقند
۸
شرم طلب هم آینهدار هدایتی است
پلها بر این محیط نگون گشته زورقند
۹
بیدل کباب سوختگانم که چون سپند
درآتشند وگرم شلنگ معلقند
تصاویر و صوت

نظرات