بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۹۴

۱

سخت موهوم است نقش پردهٔ اظهار ما

حیرت است آیینه‌دار پشت و روی کار ما

۲

چون نگه در خانهٔ چشم خیال افتاده‌ایم

سایهٔ مژگان تصور کن در و دیوار ما

۳

ریزش خون تمنا، گل‌فروشی‌های رنگ

پرفشانی‌های حیرت بلبل گلزار ما

۴

ناله در پرواز دارد کوشش ما چون سپند

کز گداز بال و پر وا می‌شود منقار ما

۵

چون شرر وحشت قماشان دکان فرصتیم

چیدن دامان رواج گرمی بازار ما

۶

شمع محفل در گشاد چشم دارد سوختن

فرق حیران است در اقبال تا ادبار ما

۷

با همه یأس اعتماد عافیت بر بی‌خودی‌ست

ناکجا در خواب غلتد دیدهٔ بیدار ما

۸

قطره سامانیم اما موج دریای کرم

دارد آ‌غوشی که آسان می‌کند دشوار ما

۹

غربت هستی گوارا بر امید نیستی‌ست

آه ازآن روزی که آنجا هم نباشد بار ما

تصاویر و صوت

نظرات