
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۱۱
۱
سلسلهٔ شوقکیست سر خط آهنگ ما
رشته به پا میپرد از رگ گل رنگ ما
۲
نقد جهان فسوس سهل نباید شمرد
دل بهگره بسته است آبله در چنگ ما
۳
با همه افسردگی جوش شرار دلیم
خفته پریخانهای در بغل سنگ ما
۴
درتپش آباد دل قطع نفس میکنیم
نیست ز منزل برون جاده و فرسنگ ما
۵
پردهٔ سازنفس سختخموشی نواست
رشته مگر بگسلد تا دهد آهنگ ما
۶
در قفس عافیت هرزه فسردیم حیف
شور شکستی نزدگل به سر رنگ ما
۷
سعیگوهر برگرفت بار دل از دوش موج
آبله چشمی ندوخت بر قدم لنگ ما
۸
عالم بیمطلبی عرصهٔ پرخاش کیست
نیست روان خون زخم جزعرق ازجنگ ما
۹
رشتهٔ چندین امل یکگره آمد بهعرض
بر دو جهان مهر زد یأس دل تنگ ما
۱۰
بیدل از اقبال عجز درهمه جا چیده است
آبله و نقش پا افسر واورنگ ما
تصاویر و صوت

نظرات