
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
۱
نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
۲
تحیر چشم بند سحرکاریست
بهار بینشانی گل به دستی
۳
دربغا رمز خورشیدت نشد فاش
ابد رفت و همان صبح الستی
۴
کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد
به آیینیکه نتوان یافت هستی
۵
به معراج خیالات تو بیدل
بلندیهاست سر در جیب پستی
تصاویر و صوت

نظرات