
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۳
۱
نقش ما شد وبال یکتایی
برد طاووس عرض عنقایی
۲
نفس آمد برون جنون به بغل
کرد آشفتهگرد صحرایی
۳
چیست ما و من تو در عالم
انفعال غرور پیدایی
۴
عمرها شد ز جنس ما گرم است
روز بازار عبرت آرایی
۵
تا ابد باید از خیال گذشت
یک قلم دینه است فرودآیی
۶
ای هوا ناقهٔ هوس محمل
به کجا میروی و میآیی
۷
بردهای سر به آسمان غرور
خاک ناگشته کی فرود آیی
۸
صحبت ادبار بی کسی آورد
عالمی داشته است تنهایی
۹
شش جهت چشم زخم میبارد
جهد آن کن که هیچ ننمایی
۱۰
وصل دیدیم و هجر فهمیدیم
خاک در چشم ناشناسایی
۱۱
بیدل از آسیای چرخ مخواه
غیر اشغال کف بهم سایی
تصاویر و صوت

نظرات